خوبمبه خوبی سالهای بی آزارِ نوجوانی
بی دغدغه ام.چونان کودکی که بر لب پرچینی پا میجنباند
آراممچون برگی شناور بر حوض فیروزه ای
راستش دلم آرام است این روزها
نمیدانم چطور؟
شاید "توقع" را به باد سپرده ام
شاید به جای درستی تکیه کرده ام
خلاصه خیالم راحتست، فرمان دست کسیست آشنا به پیچ و خم جاده
میتوانم کنارش اندکی چشمهایم را بر هم گذارم بی ترس واژگونی!
الحمدلله.
درباره این سایت